سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهدی مشکات ـ شعرونظر

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

اشاره:

نوشته  ی پیش رو،سال گذشته،به مناسبت حلول ماه های مقدس رجب وشعبان ورمضان المبارک تقدیم شد.این نگاشته نیز مثل غالب سیاه مشق های این وبلاگ،نیازمند حک واصلاح بوده؛وانشاالله طی روزهای آینده،سعی بر این کار خواهم داشت؛اما فعلا همان نوشته را (بامختصری ویرایش)مجددا تقدیم می کنم :

*******

 

 

 


نگویمت که همه ســـــــــــاله می پرستی کن

ســـــــــه ماه می خورو نُه ماه پارسا می باش


به نظرشما بزرگترین اکتشاف تاریخ بشرچیست ؟

پرسش دوم ـ بازهم ازنظرشریف شما :بزرگترین لذت عالم درچیست؟...

این دوپرسش، ارتباط وثیقی باهم دارند وپاسخ هردونیز دریک چیز ودریک کلمه به نام «انسان» است!چرا؟ چون مرجع همه ی اکتشافات ولذت ها کسی جزخود انسان نیست .گوارابودن آب چشمه،شیرینی عسل،خرّمی بوستان وبهار،لذت تجارب معنوی واحساسی ..این هاهمه جزوکشف ها ولذت های ساده ومشترک عموم بشر است .البته لذت های فراحیوانی وبس جانانه تر ،و نیزکشفیات  بسیاربزرگ تر وپیچیده تر هم فراوان است ؛اما فرقی ازین جهت ندارندکه: درک کننده ومباشر همه ی اینهاخود انسان است ؛واگر موجود تجربه کننده وخودآگاهی چون انسان نباشد،جهان خلقت با همه ی اسراروهمه ی  لذت هایش مانندزیباترین وپرهیجان ترین داستانی خواهدبود که شنونده ی قابلی نداشته باشد.

این جهان بی تو چه داردمعنی؟ / نورچشمان جهانییعنی 

(درحدیث قدسی معروف نیز آمده است:کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اُعرف ...من گنج پنهانی بودم پس دوست داشتم شناخته شوم وبدین جهت آفریدم تاشناخته شوم)

بنابراین، آن موجودی که می تواند هرپدیده وهر حقیقتی را کشف وتجربه کند؛ خود بزرگترین رازِ ناگشوده ی عالم خلقت است ؛وهمچنین موجودی که می تواند هرلذتی را امتساس کند لاجرم خود،منبع بی پایانی برای لذایذ بی پایان تواندبود.  (دراین سخن جلال الدین که عالمی ازمعنادرپی داردتامل بفرمایید: لطف شیر وانگبین عکس دل است/هرخوشی راآن خوش از دل حاصل است!)

چه میخواهم بگویم؟

سخن این است که عمیق ترین لذت ها وشکوهمندترین حقایقی که ماورای تصورماست ؛وبلکه همه ی حقایق عالم هستی حتی عرش وملکوت وجبروت ولاهوت...همه وهمه دردرون «انسان »است !واین است بزرگترین کشف تاریخ ؛ که اجمال آن توسط انبیای الهی، وتفصیلش توسط عارفان ما بیان شده است:  

 ای نســـــــــــخه ی نامه ی الهی که تویی/ ای آینه ی جمــــــــال شاهی که تویی

بیرون ز تونیست هرچه درعــــالم هست! / از خودبطلب هرآنچه خواهی که تویی 

*** 

  عرشِ خویشی فرشِ خویشی بام خویش/ مرغ خویشی صید خویشی دام خویش

  چیست اندر حجره کاندر شهـــــر نیست/ چیست اندرخُم که اندرنهـــــر نیست

  (هردو ازجلال الدین مولوی)

 واز همه عجیب تر اینکه حتی خود خداوند هستی جل جلاله ،نیز تنها نشان وآشیان خودش را «قلب» ،معرفی می فرماید(قلب بنده مومن) :«لایسعنی ارضی ولاسمایی ویسعنی قلب عبدی المومن!»:

  گوش کن مدح خــــدارا برخودت/ تامگر بینی خـــــدارا درخودت

   گوهر انسان کسی اینسان نسفت /این نه من گفتم،خدا مدح توگفت:

  من نگنجم درزمین وآســـــمان /جز دل انســــــــــان ندارم آشیا ن                                   

  (مثنوی معنوی منتشر نشده ـ مدح انسان)

خب،اکنون که نام ونشان بزرگترین لذت وبزرگترین کشف خلقت را شناختیم ؛طبیعتا بزرگترین سوال ومساله مانیز این می شود که:

*  چگونه به حرم درون انسان واردشویم؟

ورود به عالم هیبتناک واسرارآمیزدرون انسان  که درحقیقت ،همان ورود به عوالم ملکوت است نیازمند علوم وخصوصا«تجربه »عرفانی ست که مسلما سخن گفتن در چنین وادی خطیری نیزدرعهده ی توان وطاقت این قلم نمی باشد.اماآنچه مرابرسر این کارداشت همان شوق مشترکی ست که همه ی  ما به این مباحث دلکش داریم و چه نیکوست تا ازباب«تواصی بحق»ـ هرکدام ازما لطیفه های موثق وارزشمندی که دراین راه پیدامیکنیم را ترویج کرده وکسانی راکه دوست می داریم ،بدان فراخوانیم

«ومن احسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا وقال اننی من المسلمین»

*   لطیفه ی بهاری:

دراین بخش سخن میخواهم بگویم :برای ورود درعالم درون ،یک موسم مساعدی وجود دارد که نامش را «بهارسالکان»گذاشتیم وحالا پیش از معرفی  زمان دقیق این بهار،مناسب است تا ابتدا به دو مقدمه ی نه چندان بلندتوجه کنیم:

اول:همه عوالم هستی، ازقوانین وسنتهای مشابهی پیروی میکنند .می شود گفت:شماهرپدیده طبیعی که دراین عالم ناسوت میبینید،طور دیگری ازآن رادرعوالم ونشأه های دیگر نیز می توانیدببینید(هرچند که طرازشان قابل مقایسه نباشد)مثلا مااگراینجا طلوع وغروب داریم ،دربرزخ وملکوت هم به گونه دیگری (غدو وآصال ،یا)طلوع وغروب وجود دارد/صورتی درزیر دارد آنچه در بالاستی... یا اینجا اگر بهار وخزانی هست ،درملکوت انسان ودرنشأه های پس ازاین نیزبعضی انسان ها خزان زده اند وتاآن زمان که بهارشان فرابرسد خشک وخاموش خواهند بود.از طرف دیگر همه ی طبیعیّات این عالم مادی هم هرکدامشان یک وضعیت وصورت ملکوتی دارند مثلا بعضی از گیاهان مانند سیاهدانه ـاسپند ـ یامیوه هایی مثل سیب  ـ انار ـبه ـ انجیر...یامایعی مانندسرکه ، اینها وضعیت ملکوتی خیلی خوبی دارند؛وحتی وجود شان در یک محیط تاثیر مبارکی دارد. یاحتی جمادات مثل سنگ های مختلف...هرکدام یک صورت ملکوتی وآثارملکوتی دارند .همچنان که ازمنظرفیزیکی نیز هر شیء یک خط انرژی مخصوصی دارد.برهمین اساس در غالب فرهنگ های دینی شاهد تقسیم بندی اشیاء به سعد ونحس (ساکره وپروفان)هستیم . البته می دانم ،چنین موضوعاتی،مستعد ومتحمل خرافه پذیری بوده ؛وبه همین دلیل نیز نیازمند پژوهش های جدید وجدی علمی می باشند...                     اما آنچه دراینجا وبه وسیله این مقدمه میخواستم بگویم این مطلب مهم بود که: براساس دلایل  معتبر قرآنی وروایی(گذشته از اشیاء)،«زمان ها»نیز دارای خواص وتاثیرات متفاوت ومنحصر به فردی هستند .بعضی زمان ها سعد اند(یعنی با انسان مساعدت میکنند)بعضی ساعت ها وروزها مبارک اند که سرگل شان هم شب قدر است ..وبعضی ایام هم واقعا ملکوتشان بهاری ست وبلکه بهارحقیقی اند:

* بهارملکوت در راه است!

بله بعضی ایام ،ملکوتشان دقیقا بهاری بوده وتا سال بعد ،تکرار ناپذیر ند.یعنی همانطورکه بهارطبیعت،موسم اعتدال بوده، وموجب طراوت است؛ و همانگونه که نخستین جوانه های حیات طبیعت ،دراین فصل جوشش میکند؛وهمان طورکه اگرکشاورزان عزیز،این فصل را ازدست بدهند؛ فواید ومختصاتی راازدست داده اند که به دست آوردن آنها در ایام دیگر ممکن یا آسان نخواهد بود؛از دست دادن بعضی ساعت ها مثل سحر وبامداد ،وهمچنین محرومیت ازبهارپربهره ملکوت نیزهمین طوراست.بنابراین ،دراقلیم ملکوتِ عالم نیز ایامی همانند بهار طبیعت وجوددارد که آغاز اهتزاز وجوشش جوانه های معنا ومعرفت است /ان فی ایام دهرکم نفحات فاغتنموها(: در روزهای زندگیِ شما  نسیم هایی میوزدـ غنیمت شان دارید!)

گفت پیغمبر که نفحتهای حق/اندراین ایام می آردسبق

گوش وهش دارید این اوقات را/در ربایید این چنین نفحات را...

*   چراماه های اسلام ،قمری ست؟ (مقدمه دوم):

داریم به  بهارموردنظرکه (دراین سالها با بهارطبیعت هم مقارن شده است)نزدیک می شویم .پس به این مقدمه هم عنایت بفرمایید تابرویم سر اصل مطلب:                                                                    همه ی فرهنگ های تاریخ وازجمله عرب های پیش از اسلام تقسیم بندی ماههای سال را بر اساس گردش فصول ودرواقع برمبنای ریخت ظاهری طبیعت مشخص کرده اند؛ ولذا همگی ،سال هایشان خورشیدی است. اما اسلام سال های قمری را ـ جهت برنامه های عبادی وسلوکی ـ برمی گزیند واین هم(ظاهرا)بدین جهت است که: اولا پیدا کردن ایام هرماه در ماه های خورشیدی برهمه مردم میسر نیست وتنها کارمتخصصان علم نجوم است. به عکس ماه های قمری که همه مردم می توانند ازحلول وافول وایام مختلف آن ،تنها به وسیله نگاه کردن به ماه ،آگاه شوند.اما دلیل اصلی تر این که: هرچند رخت وریخت ظاهری جهان (مثل پاییز وبهار..)بیشتر،تحت تاثیر حرارت خورشید ودرتناظر با زاویه ی تابش آن است ؛واین البته فعل وانفعالات فیزیک وشیمیایی زیادوگوناگونی رادرپی دارد؛  لیکن باتوجه به اینکه قدرت تاثیر گزاری،وامواج الکترومغناطیسی کره ی همسایه(ماه)،پنج برابر بیشتر از خورشید می باشد؛لذا تحولات وتغییرات محسوس وغیرمحسوس مادی ومعنوی حاصل از آن نیز مسلما شدیدترخواهد بود .چنانکه نمونه ای از این جذبه ی شگرف ومحسوس ماه را در جزر ومد دریاها وبالا وپایین آمدن پوسته زمین مشاهده می توان کرد.بنابراین،هیچ  دورازتوقع نیست که این کر? مجاور،به عنوان کانون نیروهای کیهانی  بتواند در هر مدار وموعد خاصی جذبه هاوتاثیرات خاصی نیز بر جها ن مغزوقلب ونظام عصبی وهورمون ها وغدد مابگذارد

جزر ومدِ ماه را کاین حاصل است/جان وتن کی سخت تر زآب وگل است

 درنهــــــــــــــــادآدمی هم جزرومد/اززمین وکهکشـــــــــــان هردم رسد

 (اولین مثنوی معنوی همین وبلاگ )

این تنهایک تحلیل معقول بود؛ اما آنچه از نظر اسلام مسلم به نظرمی آیداین است که:یک مجرای ناسوتی  مهم برای ایجـــــــــــادتحول درریخت ملکوتی وحوادث ومقدرات  زمینیان ،همین کره ی ماه  قرارداده شده است چنانکه امام زین العابدین علیه السلام  دردعای استهلال خطاب به هلال نو می فرماید:

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ مِنْ أَمْرِکَ وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِی شَأْنِکَ جَعَلَکَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ‏

سبحان است خداوند!چه شگفت انگیزاست تدبیرهایی که دربرنامه های تو،به کاربسته وچه لطیف است آنچه در جایگاه توساخته است .«تورا کلیدماه جدید برای امری جدید قرارداده!»

*  ماه رجب المرجب:آغاز بهار سالکان

الحاصل ،سخن این است که :سه ماه مکرم رجب وشعبان ورمضان المبارک، همان ایام جان بخشی است که به بهار ملکوت ،یا بهار سالکان تعبیر کردیم وشمانیزاگر دررفتار وگفتاراولیای الهی نسبت به این سه ماه عزیزدقت فرمایید به همین نتیجه خواهید رسید.

أَصَبّ:یکی از القاب این ماه است که تقریبا معادل «پربارش ترین» است .یعنی ریزش رحمت های الهی در این ماه بسی بیشتر ازسایرماه ها خواهدبود .چراکه این ماه مبارک (رجب)،مارا به قله ی ملکوت نزدیک ترمیکند. ولذا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به صراحت می  فرماید :

رجب ماه خدا (شعبان ماه من ورمضان ماه امت من)است و«هیچ ماهی به عظمت رجب نمی رسد!» 

خود واژه رجب هم معنی بلند پایه وبسیارجلیل القدر رامی دهد.«اصم» هم از دیگر القاب آن وباز شامل همین معناست.همچنین«مرجّب» خواندنش نیز،ظاهراکنایه ازین است که: این ماه ،خود اگرچه به تنهایی بسیار مجلل بوده اما وقایع بسیار مهمی نیز درآن روی داده که بر ترجیب وترحیب وشکوهمندی آن بیش ازپیش افزوده است [1] برهمین اساس طبق روایات معتبر ،کسانی که حرمت وبرنامه های ویژه ماه رجب را بجامیاورند درهمان آغاز محشر با جلالت وشکوه ویژه ای فراخوانده ودرطراز شهیدان وصدیقان واردبهشت می شوند.

*  چه بایدکرد؟

شماوقتی مثلا به زیارت مکه مکرمه یا دیگرعتبات عالیه می روید ؛هنگامی حاجی و زایر حقیقی محسوب می شویدکه مناسک واعمال وآداب هر مقام را بجای آورید.همین طور اگر بخواهیم جزو«رجبیون»قلمدادشویم نیز طبعا لازم است تا لا اقل بعض اعمال واذکار ویژه ی این ماه شریف را انجام دهیم ؛که برای آشنایی با این برنامه ها، مطالعه کتاب مفاتیح الجنان کافی ست ویکی از مهمترین اعمالش نیز روزه است.روزه این ماه خصوصا روز اولش یک مستی خاصی دارد ودرواقع اولین نسیم بهشتِ درون را میتوان با روزه این ماه تجربه کرد. کسانی که میخواهند چراغ سلوک معنوی شان روشن شود ویک تحول اساسی پیداکنند ؛یکی ازبهترین ولذت بخش ترین راه هایش روزه گرفتن پیاپی این دوماه واتصالش به رمضان المبارک است.روزه این دوماه آنقدر جوهر انسان را متحول ومتعالی می کندکه حتی برای کسانیکه(العیاذبالله)مرتکب وحشتناک ترین گناهان چون قتل شده اند واکنون حقیقتا عزم توبه وجبران جنایات خودرادارند(روزه این ایام)موثر  وچاره سازشمرده شده است!

تذکر مهم!

این بنده اگرچه خود عمری ست آرزوی پیوستن به قافله رجبیون وخصوصا حسرت روزه ی کامل این ایام را داشته وازشما نیز تمنای دعای ویژه براین مطلب دارم ؛وهم اگرچه ذره ای منکر اهمیت ذکر و عمل وعبادات ظاهری نیستم ؛اما وهزار اما که  : تسبیح وخرقه، لذت مستی نبخشدت ...آری این اعمال ،دقیقا مثل پاس کردن واحدهای درسی ست که از هزاران نفر ،تعداد اندکی حقیقتا لذت علم را می برند؛و واقعا عالم میشوند.مابقی هم البته با دردست داشتن مدارک تحصیلی خود ،حاصلی چند خواهندبرد.مقصود آنکه: برای سلوک الی الله ،خصوصا دراین ماه که ماه توحید است ؛به غیرازاین اعمال ظاهری نیازمندایجادتنظیمات قلبی ویژه ای هستیم ؛وبهترین ومیان برترین عمل قلبی نیز هدیه کردن تمام آرزوها و اعمال نیک،به امام حیّ .عجل الله تعالی فرجه؛ ودعای خالصانه ،همراه با سوزباطنی برای فرج ایشان است... اما متاسفانه چون خود این بنده را اهلیت لازم برای دم زدن از این وادی نیست،پای درگلیم خویش می کشم وازمولای خود توفیق عمل به آنچه گفته شد وبه آنچه باید را میطلبم.درصورت توفیق، البته برخی از اعمال نفیس وموثر درالتذاذ هرچه بیشتر ازاین بهاربهجت انگیز رانیز درفرصتهای بعدی خواهم آورد.

 غافل مباش ارعاقلی دریاب اگر صاحب دلی /باشد که نتوان یافتن دیگرچنین ایام را

************************************************************

[1] چه رخدادی شکوهناک تراز میلادمقدس دوامام عالی مقام یعنی امام محمدباقر،وامام محمدجواد علیهما اسلام.ونیز چه واقعه ای شگفت انگیز تر ومعنادار ترازاین که :موعود الهی ادیان وپیشوای همه ی اولیای خداوند سیدالاوصیا ،حضرت امیرمؤمنان درست در متن ماه  توحید ودقیقا درمتن حرم ودرقلب قبله ی توحید ،پای برکره ی خاک می نهد همانگونه که آخرالامر نیز درلیلـة القدر!ودر آغوش محراب کوفه دامن از خاک برمی کشدوالسلام علیه یوم ولدویوم یموت ویوم یبعث حیا



ارسال شده در توسط مهدی مشکات(بیاتی)