شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

چراغ جادو
+ [وبلاگ] مادر ماه
مادر ماه آنجاست که رخ مته يار از آنجا مي تپد و عيان مي‌شود راز دو عالم در چهره ماه ولي خدا امام مطلق سيد علي س روشن و منور به تابش مي‌رسد مادري که جني ماه است همان کوثر جنت است که شيره وجودي اهل بيت النبوه و امامت و اولي لامر منکم در روانشان جاري است خوشا به دل عاشق که رخ ماه و مازاد والايش سيد علي س چشم او را منور کرده است
مي دونم مادرم واقعا ماه
گاهي وقتي در واقعيت گم ميشوي و بي يار راهي صحرا ميشوي وقتي در دل نهنگ محبوب را مي يابي اما ستاره بخت در آنجا هم نمي يابي وقتي عالم ناسوت با عالم ناهوت در جدال است تنها بازنده آن من بنده از حقيقت خسته و تن به توهمات ليلي جان و دل سپرده اينجاست که حقيقت برايت غريبه و توهم برايت همه چيز مي‌شود گويي که عالم خيال برايت همه حقيقت عشق به معشوق است و ليلي در دنياي خيال همه اش مال تو است
يعني ديوونه خونه نزديک يا ديوونه خونه از کدوم طرف
کاش نوشته هاي قشنگتون رو اينجا هم منتقل ميکرديد ...(نه فقط وبلاگ ) اينجا بيشتر ديده ميشه .
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} دقيقا
همه 8 نظر
اصلا نمي دونم چرا دارم به ايم سوالات پاسخ مي دم که فهميدم کرم از خود درخته بايد حقيقتي را که الان دارم تازه تازه مي فهمه همش توهمات عيني و لحظه اي من از وقايع اتفاقي بوده است مثل فيلم ذهن زيبا را تجربه مي کنم که به شکلي بايد زودتر بيش دکتر ناظمي برم و داروهاي و درست و به موقع يا آماده بستري شدن بشم و اينبار براي هميشه ذهن زيبا م پرورش بدم و بفهم ام اونها بابا و داداشم جزعي از اين بازي ذهني من بودن
که فيلم ذهن زيبا رو دقيقا براي افراد دو قطبي مثل من ساخته اند که هرچي راجع به صحنه هاش فکر مي کنم به ايم نتيجه مي رسم که خيلي دارم در توهم موفقيت يا دور باطل دوباره فرو ميرم و وارد ميشم به اين فرق که اينبار بازيگراي ذهني من خيلي بيشتر از قبل موزي شدن و قصدشان اينبار از ريشه زدن همه عقل من است و جايي دارم ميرسم که ديگر واقعا امين آباد بايد برم
+ [تلگرام] تو مطلع شعري من بيت آخِرم لبخند ميزني باور نميکني تو ميهماني و من يک مسافِرم حرفي نميزني باور نميکني يک عمر مومني صد دل کافِرم اخمي ميکني باور نميکني يک ماه سرديُ، يک فصل گرمترم فکري نميکني باور نميکني يک جان عذابمو ني عقل در سرم پلکي نميزني باور نميکني غمبار اشکمُ سرمست خنده اي جيغي نمي کشي باور نميکني يک شب ميروي صبح ش جنازه ام باور نميکنم باور ميکني پاييز98 #آببر
my writings
102/11/9
هما بانو
خدا نکنه
سلام ممنون/ مادر هماي عزيز يک شاعر و يا يک نويسنده در ذهنش بايد مخاطب هاي گوناگوني داشته باشه / جناب تبريزي قطعا به ناموزون بودن شعر آگاهم و فقط از روي دوست داشتن و فاصله نيفتادن با شعر و فرهنگ اين چند سطر رو روي کاغذ آوردم قطعا اين فيد در مقابل اشعار وزين هم بلاگي هاي جان بسيار ارزش کمتري دارد
همه 8 نظر
زيباست... چه کش و قوسي:)
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} لطف داريد به برادر کوچکتان بانو شبستان
خ ورشيد و آتش با هم پيمان ياري بسته اند اين آتش درون است که عالم تاب گشته صفاي دل معشوق است که از دل عاشق بر خار مغان مي تابد
+ [وبلاگ] توجيه غلط ...
Miss fatima
102/9/15
حالا که شکست عشقي خوردم موات بودن انگيزه اول من است

Mi amor

+ [وبلاگ] تنهايي
Mi amor
:-|
اونجايي که نياز داشتيم تنهامون نزارن تنها مانديم و دردناک آنجاييست که بودند و هستند و مانده اند ولي ما هنوز تنهاييم اين تنهايي از هر تنهايي ديگر در هر ديکشنري و هر فرهنگ لغتي حتي دهخدا غريبانه تر و برويي تر برو تر است
فتنه گر و آشوب طلب داخلي که دست استکبار را به اسم مدافع صلح مي بوسد و حق مظلوم را از حق طلب گله مي کند اينجاست که زنده و مرده من در جهانيست که جهاد تبيين لش مولود تازه من ميشود
بدترين ظلم به يک معبود عبدي آتي ست که تو را از گريستن منع کند
+ [وبلاگ] جواب برابر...
جواب برابر با عشق تو معشوق ترسيم کرد و مديحه سرايي آنجا تو را شکفت
وطن به اسم و نام معشوق موطن من شد وطن من آنجاست که سيد علي س بر تخت ولايت و حيدرثاني علمدار سپاه احمراش شد
هيچکدام ما مثل ديروز خود نيستيم مرغ بهاري به اين رسم صبا افروزي ست که مرغ آسمان نام گرفت
آنجا که پي‌جويي حقي باشي اين دروغ است که کت وايت مي کنه مواظب آشوب ها و اشوهاي حوس انگيز کذب رويان بايد بود
دنياي انسانها؟اين مشعل و فانوس عاجزانه از آنچه تو مي جويي نمي بيني دارد اين قلم اندر شبدر مت سوسو مي کند و از حوصله مي افتد؟در اين شهر که مي بيني با فانوس جز به جز آن را در پي انسان درنورديدم؟اگر بر من لقب انسان مي دهي اين شهر از ازدهام انسانها چون کرم به دور پيله سوخته خود تاب مي خورد جرات پروانه شدن را ندارد آپارتاي من از ارغواني به آوارتاي خود باش که اينجا شاپره ها دزدند
+ [وبلاگ] تيله ....
Miss fatima
102/8/20
کاش در خلوتم امشب تو فقط بودي و من / آگه از اين دل پر تب تو فقط بودي و من (رشاد)
احسنت
ايني که گفتي خدايي چقدر خودت قبول داري
ساعت دماسنج
مهدي مشکات
رتبه 0
0 برگزیده
43 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
مهدي مشکات عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top