ضمن ادب و احترام متقابل ، اول تشکر مي کنم از پاسخ شما و گويا هنوز مطلبمو کامل نرسونده باشم .
با روند شکل گيري جمهوري اسلامي تقريبا با شما متفق القول هستم و بي تاثير نمي دونم فشار آن زمان رو که دعوا سر اينکه چه جمهوري باشه !؟ و حضرت امام فرمودن اسلامي و نه يه کلمه کم و نه زياد .
هميچنين اعوان و انصار فرانسوي حضرت امام رحمت الله عليه ، با توجه به خروجي شکل فرانسوي جمهوري !
با بيان ساختار و الزاماتش هم اختلاف جنداني باشما ندارم ، و بدم نبود الزامات ساختار پذيرفته شده رو بيان کردين .
اما اصل مسئله !؟
اول اينکه نظريه ي ولايت فقيه در مقام ساختار سکوت کرده ! و برا همين شکل حکومت از غرب و ابتدا از فرانسه و بعد هم شکل آمريکايي اون برگريده شده .
وگرنه بدون شک حضرت امام ، همونطور که شهيد مطهري در جايي گفته اند ، هرگز شکل غربي رو نمي پذيرفتن .
در مورد دوم خب پاسخ روشنه ! عرض شد که نظريه ي ساختار ديني يا اسلامي عرضه نشده که در مقابلش حرفي براي گفتن داشته باشم !
البته دين يا اسلام حرف داره ، بنده که حرفي در مقابل حرفش ندارم .
خب ! جالا مي رسيم به آخرين مورد شما !
خب عرض بنده که گفتم گويا کامل نرسونده ام همينجاس !
عرضم اين بود که روحانيت بشينه و ساختار ديني يا اسلامي رو کشف يا پيدا بکنه از منابع دين يا اسلام ! که گويا بهش توجه نفرمودين !
و در آخرم گفتم که از دانشگاه هم کمک بگيره ! بتبع بنده هم که در يکي از ايندو نهاد باشم درخدمتم .
وگرنه بنده نظريه ي ساختار حکومتي دين يا اسلام رو خيلي جاها بيان کرده ام ! منتها حوزه و همينطور دانشگاهه که تصمصم مي گيره ! بنده که کاره اي نيستم در اين مملکت ! مملکت در دست روحانيته ! و فکر نمي کنم پذيراي تغيير ساختار باشه !