بنام ولي فقيه ولي بکام جمهوري ! و مسئله همينه !

چراکه بجاي نام ولي فقيه ، که يه اصله مثل امامت و زير مجموعه ي :"ولايت" ، و ربطيم به اعتقاد بنده و شما فقط هم نداره ، بلکه مثل "ولايت" يه واقعيته ، بجاي اين گفته ميشه نام جمهوري جريان داره ! در حاليکه چيزي بنام جمهوري واقعيت خارجي نداره !

خب برا همينه که وظيفه ي جريان ولايت فقيه هم انجام نميشه ! و جمهوريم که گفتم واقعيتي نداره که وظيفه اي داشته باشه که به انجام برسونه ! بعنوان مثل بنده در خانه ي خودم وظايف ولي فقيه رو دارم !؟ يا وظيفه ي مثلا :"شهروند" جمهوري رو !؟

در ديگر جا ها هم همينطوره و وظيفه ي ولي فقيه به انحام نميرسه و "شهروند" که مثل جمهوري ، جامعه ي مدني و شهرونديش که وجود خارجي نداره که وظيفه اي داشته باشه و به انجام برسونه !

اين کارايم که به انجام ميرسه از همون واقعيت ولايت و ولايت فقيه ! که به انجام رسيده ! وگرنه جامعه از حرکت باز مي موند ! و کاري صورت نميگرفت ! منتها بحساب مثلا انجام وظيفه ي شهروندي و جامعه ي مدني مثلا جمهوري گذاشته ميشه ! در حاليکه واقعيت اين نيست !

جمهوري اسلامي ايران !

يا :

مردم سالاري ديني !

با روند شکل گيري جمهوري اسلامي تقريبا با شما متفق القول هستم و بي تاثير نمي دونم فشار آن زمان رو که دعوا سر اينکه چه جمهوري باشه !؟ و حضرت امام فرمودن اسلامي و نه يه کلمه کم و نه زياد .

هميچنين اعوان و انصار فرانسوي حضرت امام رحمت الله عليه ، با توجه به خروجي شکل فرانسوي جمهوري !

با بيان ساختار و الزاماتش هم اختلاف جنداني باشما ندارم ، و بدم نبود الزامات ساختار پذيرفته شده رو بيان کردين .

اما اصل مسئله !؟

اول اينکه نظريه ي ولايت فقيه در مقام ساختار سکوت کرده ! و برا همين شکل حکومت از غرب و ابتدا از فرانسه و بعد هم شکل آمريکايي اون برگريده شده .

وگرنه بدون شک حضرت امام ، همونطور که شهيد مطهري در جايي گفته اند ، هرگز شکل غربي رو نمي پذيرفتن .

در مورد دوم خب پاسخ روشنه ! عرض شد که نظريه ي ساختار ديني يا اسلامي عرضه نشده که در مقابلش حرفي براي گفتن داشته باشم !

البته دين يا اسلام حرف داره ، بنده که حرفي در مقابل حرفش ندارم .

خب ! جالا مي رسيم به آخرين مورد شما !

خب عرض بنده که گفتم گويا کامل نرسونده ام همينجاس !

عرضم اين بود که روحانيت بشينه و ساختار ديني يا اسلامي رو کشف يا پيدا بکنه از منابع دين يا اسلام ! که گويا بهش توجه نفرمودين !

و در آخرم گفتم که از دانشگاه هم کمک بگيره ! بتبع بنده هم که در يکي از ايندو نهاد باشم درخدمتم .

وگرنه بنده نظريه ي ساختار حکومتي دين يا اسلام رو خيلي جاها بيان کرده ام ! منتها حوزه و همينطور دانشگاهه که تصمصم مي گيره ! بنده که کاره اي نيستم در اين مملکت ! مملکت در دست روحانيته ! و فکر نمي کنم پذيراي تغيير ساختار باشه !

اول اينکه اين جريانو راه انداختن برا همين که شما مي خواين !

در ثاني ! شما که آقتابه برداشتين يبارکي بر همين قانون اساسي که بهش چهل ساله عمل نشده هم !

سوم اينکه منظورشما دولت نظاميه !؟

اما مطالبه ي شما ! مثل اينکه هنوز مطالبه ي مردمي که به خيابون ريختن ! يعني چاره اي براشون نمونده بود جز اين ! رو هنوز متوجه نشدين !

بابا بحران بحران بي کاري ، فقر و در موندگي مردمه ! و روز بروز چاقتر شدن طرف مقابل مردم ! بي کار ، فقير و درمونده از گذاران روزمره ي زندگي !

مسئله که اين دولت نيست فقط ! دولتاي قبليم دخيل بودن در اين وضع ! مشکل دولته ! که تو اين چهل سال به وعده هاي و آرمانهاي انقاب ، انقلابي که همين مردم کردن عمل نتونسته بکنه !

اين اختصاص به دولت ايران نداره ! دولتها نمي تونن برا مردم کاري بکنن ! راهکار غلطه ! انقلاب که پيروز شد دولت برداشته شد و جاش دولت گذاشته شد ! حالا به اسلامم پايبند بود ! مسلمان بودن دولت که کافي نيست ! اسلام براي حکومت حرف داره ! طرح داره ! ولي روحانيت ما جون تجربه ي حکومت نداشت ! رفت از دنيا الگوي حکومت گرفت ! و متوجه هم نشد که کل اگر طبيب بودي ، سرخود دوا نمودي ! دنيا کجا براي مردم تونسته کار بکنه ! اين اسلام و پيامبر در مدينه بود که برا مردم کار کرد ، هم دنيايي و هم آخرتي ! و امام علي هم مدتي که خليفه بود !

برا خروج از بحران :

اولا وضع فعلي تا مي شود آرام و به مردم ضيعيف تا مي شودکه بتوانند روزمره ي خود را بقدر کافي و معقول بگردانند کمک بشه .

بعد روحانيت بشينه حکومت ديني رو ، نه غربي رو ، از دين استخراج کنه و دانشگاهيانم بهشون کمک کنند ، و بعداون بشه حکومت ديني ولو که مورد پسند دنيا هم نباشه .

بعد دنيا مي نينه و ازش الگو مي گيره ان شاء الله