سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهدی مشکات ـ شعرونظر


:T.V

قوطیِ ابله سازی*

...............................................................................................................

*قوطی ابله سازی تعبیری ست که«نیل پُستمن»در خصوص

تلوزیون به کار برده وزبان زد شده است(ن.گ:گزارش صفحه پیش)

 

*********************************************************

گرچه دنیادل سنگی دارد

زندگی حال قشنگی دارد

اگر این شیشه ی جادو  برود

و اگراین «من وتو» :« ما »بشود

غولِ این شیشه قفس خواهدشد

زندگی باز ملس خواهدشد

غول این شیشه «توهُّم »بازی ست

«تی.وی»:قوطیِ ابله سازی ست

پای تی.وی  همه جمعند وتک اند

درتوهُّم همگی مشترک اند

سرشان گرم ،ولی دلها سرد

عین آتش! توببین بعد چه کرد ! [ 1]

این درون پوک ترین آبادی ست

شهرِجبّارترین آزادی ست...

کیشِ این آینه  ماتت نکند!

دست در ذات وصفاتت نکند!

نکند غاطیِ قوطی بشوی!

پیش این آینه  طوطی بشوی!

سِحرِاین سامریان توخالی ست

پیشرفتش توببین پوشالی ست!

وای از صنعتِ این خر دجّال

آه ازمعنیِ این «دی جی تال»

پیشرفتی که به پستی دارد

جنگ ها با دل هستی دارد

بدهد دانش وتفسیری چند

هستی ات را بخرد سیری چند؟

فکرها گرچه کمی باز شده

خودِ این هم غلط انداز شده

بله! اخبار وعلومی دارد

اطلاعات عمومی دارد

زهر در کام ِشکر پرورده

چشم را حُقّه ی افیون کرده

اولش مست هنر خواهد کرد

بعد،البته که خر خواهد کرد

(دور  از جان شما البتّه!

من به قربان شما البته)...

*******

 **

ای شکر خورده ترین طوطی ها!

چه خبر هست در این قوطی ها؟

لنگ وعلاّف جهانی تا کی؟

بی خبر از خودمانی تا کی؟

تاکی افسونِ توهّم سازان؟

آلت دست نظر پردازان؟

آخر  این جامِ جهان بین  دلِ ماست

غول این شیشه کجا قابل ماست؟

حیفِ این دل! چقدَر آلایش؟

خسته شد چشم تو ازآرایش

آی مردم! ملکوت است این دل!

سخت محتاج سکوت است این دل

پس چرا ما حپروتش کردیم؟                                                                                                                  

به فسونی برَهوتش کردیم

عمر بگذشت چنان فروردین

آه از برزخِ ما بعد از این

سال تاسال دریغ از سریال

خرِدجال ـ امان ازدجال

ذهن ها مرکبِ این بی کاراست

این دقیقا  خودِ«استحمار» است

غافل از حالِ خودت گرداند

خرِ او اسبِ تورا می راند!

فکرت افزون شد وعقلت کم شد

مثَلِ «قابله ی رستم » شد*

چون تورا عبدِ خودش کرد به  وَهم

بت پرستیِ مدرن است  بفهم!

 

................................................................................................................................................

[1] آتش ارچه سرخ روشد درشرر     تو زفعل او سیه کاری نگر

                                                     ( جلال الدین مولوی)

 *وقتزاییدن رستـــــــــم ،ماما      پنجه درپنجه ی رستم شد تا :

به برونش بکَشد پنجه به دست    ناگهان دید خودش در رحم است!


ارسال شده در توسط مهدی مشکات(بیاتی)