هرکس که توراشناخت،با شعرت بشناخت

ديگر غرور فاصله ها کم نمي شود .. ديوار هم که قاعدتا خم نمي شود ( عاشق اين بيت از شمام .. )

خيلي ممنون از حضور دوباره و نظر موثر شما ..

سلام..عالي بود... نوشته ها از خودتون هستن؟

شدم گمگشته اي گمراه در اين شب هاي باراني ...
نه راهي هست در رويم ،نه دل را هست جولاني ...
ميان وحشت شبها ، چو ميشي گم شدم از راه ...
نه گرگي هست اينجاها ، نه دل را هست چوپاني ...
دلنوشته اي از قاصدک *

با درود و سلام خدمت شما.شعرتان بسيارزيباوبااحساس بود.مرحبا به طبع لطيفتان

حال و هواي ساده قديم و مردم قديم که در جامعه کنوني، ناياب يا به گونه خوشبينانه کمياب است، عالي به تصوير کشيده شد. ممنونيم.

مثل هميشه زيبا و پر محتوي

باسلام.خرسند شدم که پس از مدت ها ديداري -هرچند مجازي - دست داد. ب از ديرزباز سروده ها و ديدگاه جنابعالي بدون تعارف و تعريف براي بنده به نوعي خاص و ناب هستند و هميشه از آنها استفاده برده ام. از پست هاي اخير نيز بازديد و بهره بردم؛ برايتان آرزوي تندرستي و بهروزي دارم. نامتان با افتخار در ليست پيوندهاي وبلاگ بنده قرار گرفت.

سلام .شعرتون را خوندم خيلي عالي بود .ساده پر معنا.اگر امکانش هست اشعار بيشتري بگذاريد در دسترس تا استفاده کنيم.باتشکر